🎂 پروفسور امانوئل لاسکر آلمانی، فیلسوف، ریاضیدان و دومین قهرمان شطرنج جهان عنوان قهرمانی خویش را به مدت باورنکردنی ۲۷ سال متوالی از سال ۱۸۹۴ تا ۱۹۲۱ در اختیار داشت!
استعدادهای لاسکر فراتر از شطرنج بود — او در بازیهایی مانند بریج و گو نیز مهارت داشت و حتی خود نوعی بازی به نام «لاسکا» Lasca (also called Laska or Laskers) ابداع کرده بود. او همچنین سهم مهمی در ریاضیات داشت، آثار فلسفی مینوشت و در تهیه و تدوین یک درام نیز مشترکاً نقش آفرینی داشت.
از او به عنوان یکی از بزرگترین و نیرومندترین شطرنجباز تمام دوران یاد میشود!
📍درجائی امانوئل لاسکر چنین گفته است:
«بدون خطای انسانی نمیتوان شاهد خلق بازی درخشان بود.»
در حقیقت تأکید فراوان او بر اثر پارامترهای روانی در پیکارهای شطرنجی است که با استادی از ضعفهای روانی حریف در پیکارهای خویش بهرهبرداری میکرد.
👈 اکنون به بهانۀ حضور بلوبام و کایمر در صدر جدول گرندسوئیس بد نیست دوباره به اهمیت نقش لاسکر توجه شود.
🔽
🔼
📕«چرا لاسکر مهم است»
نویسنده: استادبزرگ اندرو سولتیس
ناشر: بتسفورد ۲۰۰۵
سوژه: واکاوی رویکرد امانوئل لاسکر در پیکارهای شطرنجی با کمک بررسی دقیق یکصد بازی او
مکتب مدرن یا علمی شطرنج حدود ۵۰۰ سال را در بر میگیرد و چهرههای غالب مرتبط با این مکتب بازیکنانی نظیر اشتاینیتس، تاراش، روبینشتاین و کاپابلانکا بودهاند. با این حال، در بیشتر این دوران قهرمان جهان مردی بود که مستقیماً به این مکتب تعلقی ندارد:🤔
امانوئل لاسکر آلمانی که از سال ۱۸۹۴ (زمانی که عنوان قهرمانی را از اشتاینیتس گرفت) تا ۱۹۲۱ (زمانی که آن را به کاپابلانکا واگذار کرد) قهرمان جهان بود. با اینکه تاج قهرمانی را در ۱۹۲۱ از دست داد اما در پیکارهای نیرومند نیویورک ۱۹۲۴ بالاتر از کاپابلانکا، آلخین، مارشال، رتی و دیگر حاضرین قهرمان شد!!
لاسکر طولانیترین دورۀ قهرمانی جهان، چیزی حدود ۲۷ سال را در اختیار داشت. لاسکر قهرمانی است که تا حدودی دستکم گرفته میشود و حقیقتاً سزاوار او نیست و توجه ویژه و خاصی نیاز دارد. او یکی از بزرگترینها بود (GOAT) وگرنه چطور میتوان مقاومت او در برابر چالشهای مختلف طرفداران دوآتیشۀ مکتب علمی و مدرن را در مدت زمانی به این درازا توجیه کرد؟
مشکل این بود سبک بازی لاسکر توسط معاصرانش به خوبی درک نمیشد چون بازی او همواره با چارچوبهای بنیادین مکتب مدرن و علمی مطابقت نداشت و اغلب آنان بازی او را نمیفهمیدند! اغلب گفته میشود لاسکر در اصل بازیکنی عملگرا بوده و تعلقی به مکتب استراتژیک ندارد!
به نظر استادبزرگ اندرو سولتیس، شطرنج نویس پرکار جهان، در این کتاب:
🔥«اغلب گفته میشود لاسکر برخلاف معاصرانش هیچ مکتب اندیشۀ خاصی را خلق نکرده اما در واقعیت تمامی ما شاگردان او محسوب میشویم!».
🔥لاسکر مفاهیم روانشناسی را وارد شطرنج کرد. او در حقیقت با انسانی که مقابلش نشسته نه صفحه-مهره مبارزه میکرد.
درجائیکه معاصران مکتب علمی او موعظۀ رویکردی عینی در شطرنج داشتند، لاسکر در مقابل تمایلاتی مبتنی بر عقاید، عواطف و احساسات حریف داشت. او تنها میخواست برنده باشد. اگر بهترین نتیجه با سوء استفاده از ضعف حریف مثلاً در آخربازی، محقق میشود حتی اگر از منظر عینی در وسط بازی ماندن بهتر باشد! بهتر است بازی را به سوی آخربازی هدایت و به پایان رساند.
با اینحال لاسکر چیزی بیش از یک بازیکن عملگرا و دارای حس دقیقی از مکانیزمهای روانی پیکار شطرنجی بود. به عبارت عینیتر، شطرنج را به سطح جدیدی ارتقا داده بود. او تلاش انجام شده توسط اشتاینیتس و دیگر هم عصرانش را تصدیق کرد و بارها و بارها از پیشینیان و هم عصرانش تمجید کرده بود، اما همچنان خود را به تعصبات دوران علمی یا مکتب مدرن مقید نمیکرد.
همانطور که سولتیس در این کتاب اشاره کرده، لاسکر همواره این آمادگی را داشت تا اگر دلیل خاصی موجود نباشد به راحتی اصول را زیرپا گذارد. از این منظر، او یکی از پیش قراولان دوران بعدی خود در دو مکتب نودینامیک یا نوپویائی و مکتب عملگرایی خلاق بود.
🔥یکی از نکاتی که لاسکر را با اشتاینیتس متفاوت میساخت درک متفاوت او از ارتباط «نقاط ضعف» و «اهداف حمله» بود. در دوران علمی و مکتب مدرن بازیکنان همواره نگران ایجاد «نقطۀ ضعیف» در اردوی خویش بودند و برای برخی بازیکنان این مکتب (ضعیفترها) تقریباً به نوعی وسواس بدل شده بود و برای اینکه وضعیت را تضعیف نکنند حتی حاضر بودند نوعی بازی منفعلانه را انتخاب کنند. با این حال تصور اشتاینیتس از نقاط ضعف نسبتاً انتزاعی و کلی بود. در مقابل لاسکر به دنبال اهداف خاص خود در وضعیت جاری بود و اگر نقطهی ضعیفی در پوزیسیون موجود نبود چندان اهمیت نمیداد.
📍او حس «تشخیص خطر» بینظیری داشت و به محض اینکه احساس میکرد دچار وضعیت بدی خواهد شد با پیچیده کردن وضعیت مانع هوشیاری حریف و توجه وی به این حقیقت میشد. شجاع بود و «ریسک محاسبه شده» میکرد و بیشتر از همه به خطاپذیری آدمی ناشی از «تردید»، «ترس» و «خوشبینی بیش از حد» آگاه بود و همواره از این فاکتورها در استراتژی هدایت پیکار استفاده میکرد.
👈 نبرد میان ویژگیهای عمومی استراتژیک (رویکرد اشتاینیتس) و ویژگیهای خاص وضعیت (رویکرد لاسکر)، بحثی مفصل حتی در میان سطوح بسیار بالای شطرنج معاصر است. به عنوان مثال به بازیهای علیرضا فیروزجا سری بزنید تا با این تناقضات آشنا شوید!
🔥سولتیس در این کتاب برای نمایان کردن این رویکرد لاسکر ۱۰۰ بازی او را با دقت تحلیل و تفسیر کرده و تلاش نموده این رویکرد جلوتر از زمان او را آشکار سازد. (از بررسی انجین همراه مطالعه غافل نشوید)
👩🎓 محتوای کتاب به ویژه به عنوان سوژه محتوای درس مربیان گرامی میتواند مفید واقع گردد.
محمّد خیرخواه
۲۴ شهریور ۱۴۰۴
📌 نقل از منابع یادگیری شطرنج